یغما گلرویی ترانهسرای مشهوریست، او صدها هزار طرفدار در فیسبوک و اینستاگرام دارد و هر از گاهی نامهنگاریهایی با مسئولان برای کتابهایش میکند. در کمپینهای چالش آب یخ گرفته تا حمایت از شجریان شرکت میکند و هر روز روی فیسبوک عکسهایی از خود میگذارد که گاهی حرف و حدیثهایی برایش میسازند.
برای مثال چندی پیش عکسی از خود در وقتی که خوابش برده، در فضایی سانتی مانتال منتشر کرده بود در حالی که مشغول خواندن کتاب «آنارشیسم» بود. کتابهایش خوب میفروشند و ترجمههایش به خاطر ضعف در ترجمه حساسیتبرانگیز شدهاند. او پس از ماهها میخواهد درباره این شائبهها توضیح دهد. او درباره شائبههای ایجاد شده در مورد ترجمههای خود، گفت: کارهای من وجود دارند و هر کس میتواند بخواند و نظر بدهد. من جواب نقد «احمد پوری» را دادم اما این فردی که در شبکههای مجازی چنین فضایی را راهانداخته کیست و خودش تاکنون چه کاری در این زمینه انجام دادهاست؟ این که این فرد خود را مدافع حقوق مولف و قانون کپی رایت میداند.
البته منطق یغما گلرویی در این مساله بیشتر شبیه افرادی است که منتقدان ورزشی را به نداشتن عکس با شورت ورزشی متهم میکنند، اما او درباره کپی رایت آثار هم سخنانی گفته که نشان میدهد اعتقادی به حق مولف در شرایط کنونی ندارد.
گلرویی در این باره به سایت نظر گفته است: «یک شوخی است چون این بحث در ایران شوخی است و کپی رایت در هیچ زمینهای رعایت نمیشود؛ از برنامهای که شما این مصاحبه را با آن پیاده میکنید تا استفاده از فتوشاپ برای ویرایش همین عکسهایی که میگیرد، کپیرایت هیچکدام از این موارد در ایران رعایت نمیشود. اما بخش دیگر اینکه آیا ما باید از نویسندههای خارجی اجازه بگیریم یا نه. مگر این همه کار از «ماریو بارگاس یوسا» ترجمه شده است از او مجوز گرفته شد. این بحث در ایران و در جهان سوم فعلا هیچ جایگاهی ندارد.»
او درباره عکسهای بیشمارش از خود به تنهایی و وفور عکسهایش با چهرههای مشهورتر هنری، گفته است: این اصلا کار بدی نیست، چه ایرادی دارد زمانی که سپانلو از دنیا میرود من یادی از ایشان بکنم. این نقد وجود دارد که چرا گلرویی این همه عکس میگذارد، اصلا مگر اینستاگرام برای عکس گذاشتن نیست، اتفاقا متنی که زیر عکس میگذاریم اضافه است و گر نه اینستاگرام فضای انتشار عکس است.
این ترانهسرا درباره انتقادات به فعالیتاش در چندین شاخه مختلف از جمله عکاسی، شعر ، ترانهسرایی، ترجمه و اینکه چرا گلرویی در همان حوزه ترانهسرایی نمیماند، نیز تشریح کرد: این حرفا کمی برای من دیر است. من در سال ۷۷-۷۸ دو مجموعه شعر چاپ کردم و بعد از آن در سال ۷۹ ترانه نوشتم و در همان سال نیز ترجمه لورکا را داشتهام و اینجور نیست که من با ترانه به شهرت رسیدهباشم و مثلا از این شهرت (که البته این شهرت هیچ ارزشی ندارد) در دیگر حوزهها سوء استفاده کنم.
گلرویی در پایان با اشاره به اینکه هفت سال است که در ایران ممنوعالکار است، توضیح داد: دو مجموعه از من مجوز گرفتند که در چاپ سوم وزارت ارشاد مجوز انتشار را پس گرفت. الان چاپ سوم در بازار وجود دارد ولی مجوز چاپ جدید ندارد.
افزودن دیدگاه جدید
دیدگاه خود را بیان کنید