هر روزه خبرهای متفاوتی درمورد بیعدالتیهای اجتماعی مانند نژاد پرستی، تجاوز، گرسنگی و مانند آن میشنویم و یا خود به چشم میبینیم. داستانهایی درباره تعصبات بیمورد سازمانی هم همینطور. قربانیان خبرها را پر کردهاند و جهان با بیعدالتی درگیر است. چه بایدکرد؟
نائومی کلن هم همین ذهنیت را داشت و در سال ۱۹۹۹ تصمیم گرفت نهادی به نام «دنیا را تغییر دهیم» تاسیس کند.
در زمانهای که دولتهادر غرب اعتماد مردمی را از دست داده بودند و تنها صدایی که به گوش مردم میرسید، برندهای تجاری بودند. تاکیدش را بر روی برنامه مسئولیت اجرایی برندها گذاشت.
«رنگهای متحد بنتون» به مبارزه با نژادپرستی میپردازد و حامی ۱۰ میلیون کودک در جهان است. «بادی شاپ» به انجام آزمایشات بر روی حیوانات پایان میدهد. «لیز کلیبورن» نسبت به آزارهای خانگی آگاهی میدهد. کمپین سرخ «گپ» نیازمندان در آفریقا را حمایت مالی میکند. در حقیقت این نهادها در حال افزایش هستند و با فروش بیشتر عدالت بیشتری را به جریان میاندازند. انرژی زیادی برای تولید، انتقال و فروش این محصولات لازم است. این انرژی بیشتر از سوختهای فسیلی تهیه میشود و کسانی که آن را استخراج میکنند مرتکب بیعدالتی در جهان میشوند. سالانه تخلیه زبالههای نفتی، یا غرق شدن نفتکشها و موارد دیگر باعث مرگ و میر زیاد انسانها و حیوانات میشود و اثر مخربی نیز بر محیط زیست دارد.
کلن شاید یک قهرمان امروزی باشد. در آخرین کتابش «این همه چیز را عوض خواهد کرد» فجایع آب و هوایی را با جنگ جهانی دوم مقایسه میکند و میگوید برای رفع آشفتگی ناشی ازآن نیاز به سرمایه گزاری است. پس چرا برای جامعهای امنتر مثل گذشته سرمایهگزاری نکنیم تا بدبختیهای ناشی از فقر، گرسنگی، هرج و مرج و... را کاهش دهیم.
به نظر شما وجود برندها میتواند کمکی به دنیای امنتر و عادلتر باشد؟ یا آنها با سرمایههایشان عدالت را زیر پا له خواهند کرد؟ نظر شما بادبادکیها چیست؟
افزودن دیدگاه جدید
دیدگاه خود را بیان کنید